این روزها فضای مجازی سایه به سایه همراه مسئولان حرکت میکند و تمام رفتارها و گفتار آنها را تعقیب میکند. صرف نظر از اینکه چقدر از این تعقیب و مراقبتها به نقد منصفانه و مشفقانه ختم میشود و چقدر از آن به تخریب و تهمت منتهی میشود، اما اصل این مسئله یکی از کارکردهای مفید و مثبت فضای مجازی است که کارهای مسئولان کشور زیر ذرهبین افکار عمومی قرار میگیرد و یک نوع نظارت و کنترل غیررسمی بر آنها اعمال میشود و لذا مسئولان هم بیشتر از قبل، مجبورند مراقب رفتار، گفتار و تصمیمات خود باشند.
یکی از حوزههایی که زیاد زیر ذرهبین فضای مجازی – اعم از سایتها، کانالهای پیام رسان و شبکههای اجتماعی – میرود، عزل و نصبهایی است که در دستگاههای مختلف به ویژه در قوه مجریه صورت میگیرد. در این مواقع، اینکه چه کسی میرود و چه کسی میآید، به شدت زیر ذرهبین نگاه فعالان فضای مجازی قرار میگیرد.
از حدود 5 ماه قبل هم که دولت جدید مستقر شده، این کارکرد فضای مجازی بیشتر عیان شده و انتصابات دولت سیزدهم به شدت در این فضا رصد میشود. این رصد از معرفی وزرا و معاونان رئیس جمهور و اینکه چه کسانی هستند و چه سوابقی داشتهاند، گرفته تا معاونان وزرا و استانداران و ردههای پایینتر را هم شامل میشود و – همانطور که در ابتدای این نوشتار آمد – فی نفسه چیز بدی هم نیست و باعث بالا رفتن دقت و احساس مسئولیت مسئولان در انتصاب مدیران زیردست آنها میشود. اما این کارکرد فضای مجازی وقتی حالت منفی پیدا میکند و کمکم مشمئزکننده میشود که به جای اطلاعرسانی دقیق و صحیح از ماهیت و سوابق مسئولان منصوب شده و احیانا نقد اصولی و هوشمندانه، به نشر اطلاعات دروغین درباره سوابق تحصیلی و مدیریتی آنها یا شایعه درباره روابط خانوادگی شان میپردازد و جالب است که منبع نشر این اخبار هم مشخص نیست، اما فقط دست به دست در فضای مجازی میچرخد، تا اینکه تکذیب شود یا کمکم فراموش شود.
به عنوان مثال، وقتی وزرای پیشنهادی رئیس جمهور به مجلس معرفی میشوند، شایعه میشود که وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش (دکتر حسین باغگلی) خواهرزاده آیتالله علمالهدی (امام جمعه مشهد و پدر همسر رئیس جمهور) است. این خبر نادرست تکذیب میشود، اما نشر گسترده آن در مدتی کوتاه در صفحات مجازی، فرصتی باقی نمیگذارد تا بجای این جنجال های مجازی، به نقد دقیق و عالمانه صلاحیتها، سوابق اجرایی و برنامههای وی پرداخته شود. یا مثلا، وقتی وزرا رأی اعتماد میگیرند و مشغول بکار میشود و طبیعتا نوبت به انتصاب معاونان آنها میرسد، بلافاصله شایعه میشود که وزیر جهاد کشاورزی 3 برادرزن خود را در این وزارتخانه بکار گرفته است! این خبر هم نادرست از آب در میآید، اما کسی نمیپرسد منبع انتشار این خبر در کانالهای تلگرامی و واتساپی یا صفحات توئیتری و اینستاگرامی کجا بوده است؟! مورد دیگر، وقتی است که وزیر جدید آموزش و پرورش مشغول بکار میشود و برخی معاونانش را منصوب میکند، فورا شایعه میشود رئیس مرکز امور بینالملل این وزارتخانه، داماد شهردار اصولگرای تهران است! این خبر هم تکذیب میشود، اما کسی نمیگوید که مستند حرف مدعیان این نسبت فامیلی چه چیزی بوده است.
در جدیدترین مورد از این شایعات، ادعا میشود که داماد آقای عباس سلیمی نمین، مدیرعامل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شده است! این شایعه آنقدر نچسب میشود که خود آقای سلیمی نمین واکنش نشان میدهد و خبر را تکذیب میکند و البته با کنایه یادآوری میکند که گویا بخاطر دفاع از حریم شخصیت «حاج قاسم» در مقابل برخی مدعیان عدالتخواهی، این شایعات را درباره او و خانوادهاش راه انداختهاند.
از این دست شایعات مجازی بعد از این هم احتمالا وجود خواهد داشت، اما باید به این نکته پرداخت که تاثیر این قبیل خبرسازیها بر افکار عمومی جامعه چیست؟ کمترین اثر سوء این موجسازیهای مجازی، دو چیز است؛ نخست، تنزل دادن سطح نقد و نقادی درباره مسئولان به مسائل سطحی و لوثشده – هرچند که حساسیت نسبت به انتصابات فامیلی و رفاقتی و مقابله با آنها مهم و لازم است – و دوم، از خاصیت انداختن فضای مجازی و دور کردن آن از نقدهای اصولی، به موقع و اثرگذار.
خلاصه کلام اینکه، نقد و مطالبهگری درباره عملکرد مسئولان، از جمله درباره این مسئله که چه کسانی را و با چه نسبتها و صلاحیتهایی در مناصب بکار میگیرند، بسیار مهم و ضروری است و فضای مجازی هم بستر خوبی برای این مطالبهگری است، به شرط آنکه به میدانی برای شایعات کلیشهای و خستهکننده تبدیل نشود.
ارسال نظرات